آریا و آنیتا(فرشته ها)

برای آریا

1391/4/5 2:03
نویسنده : شری
633 بازدید
اشتراک گذاری

آریا عزیزم برای تو مینویسم از عمق وجودم

وقتی من و بابا تازه امتحان رزیدنتی رو دادیم خدا تقدیر کرد فرشته ای به ما عنایت کنه

وقتی سال تحویل٨٥ بود تو رو با تمام وجود حس کردم

وقتی ١٤فروردین جواب آزمایشمو گرفتیم سر از پا نشناختم

وقتی روز انتخاب رشته پس از تحویل فرمها به دانشگاه تو راه سفر تصادف شدیدی کردیم خدا خواست همه با هم بمونیم

وقتی تو رشته های مورد علاقمون قبول شدیم تو هم تو شادی ما بودی

وقتی بابا رفت ارومیه و من تو ماه ٧بارداری تو شهر غریب تنها شدم فقط تو بودی

وقتی دوم آذر به دنیا اومدی همه دنیای من بودی

وقتی مرخصی زایمان گرفتم و رفتیم پیش بابا خیلی روزهای خوبی بود

وقتی بر گشتیم تبریز مامانی و عمه وعمو اومدن پیش ما وکمکمون کردن

وقتی یکساله شدی و مامانی رفت ما بودیم و درس و غریبی و بیقراری های تو وقتی میرفتم کشیک

وقتی قد و وزنت خوب نبود من بودم و تصمیم سخت جدایی از تو

وقتی بردمت قزوین خانواده بابا با آغوش باز دو سال پذیرات بودن و ابن دو سال فقط و فقط خدا از دل یک مادر خبر داره

وقتی هر هفته میاومدم دیدنت شاد بودم موقع اومدن و دلشکسته و پریشون وقت برگشت

وقتی تو پارک درس میخوندم به جایگاه بازی بچه ها نگاه نمیکردم چون تو نبودی تکه ای از وجودم.پاره تنم

وقتی سال تحویل ٩٠ شد تو رو خواستم از خدا

وقتی امتحان بورد رو دادم و اومدی پیشم خوشبختی رو پس از مدتها حس کردم

و::تو صفحه تقدیم پایان نامه ام واست نوشتم::

برترین تقدیم به عزیزترینم/بهترینم/به همه وجودم آریا

به او که در تمام شبهای کشیک و بیخوابی و همه لحظات سنگین کتابخانه ها آرامبخش وجودم صورت معصوم دستان زیبا و قلب مهربانش بود

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان نوژا
7 تیر 91 10:06
عزيزم كلي اشكمودرآوردي .نوشته هات كلي تحت تاثيرم قرارداد.حالا كنارهم خوشيدخداروشكر