آریا و آنیتا(فرشته ها)

خاطراتی از آریا

1391/5/1 15:08
نویسنده : شری
1,279 بازدید
اشتراک گذاری

چند عکس خاطره انگیز از آریا فرشته مهربونم میذارم هرچند  بعضی هاش با گوشی بودو کیفیت نداره اما واسه من یک دنیا میارزه.عاشقانه دوستت دارم پسرم،نفسم

تبریز  تابستان ٨٦

 

لنگرود خونه دایی مامان،تنها عکس موجود از این سری بامزگی آریا

 

تبریز سال ٨٧ آریا و پت ومت در حال تماشای سی دی نسرین ١.تو این سن که بود سی دی های نسرین،عمو پورنگ و تاتی  و رنگین کمان رو خیلی دوست داشت

 جلوی نانوایی سال ٨٧ تبزیز،دنبال پیشی میگرده

 

این هم مال سال ٨٧.نمایشگاه  اتومبیل.از بچگی از صدا ی بلند خوشش نمیاد

 

آریا دو ساله در خواب ناز.

سشوار کشیدن  حرفه ای!!

 

هر چیزی که میچرخید توجه آریا رو جلب میکرد به خصوص ماشین  لباسشویی.کم کم یاد گرفت خودش ماشین رو روشن کنه ،لباسها رو از کشوها در میاورد و میگفت کثیفه.پشت در حموم صدا میزد بابا لباس کثیف داری!این عکسم اولین اسباب بازی لباسشوییشه که تو خیابون داره توشو نگاه میکنه

 

تبریز پاییز٨٧ . ایستگاه اتوبوس ،وقتی دید اتوبوس داره میاد.من و عمه واسه خوشحال کردنش میبردیمش اتوبوس سواری و شهر رو میگشتیم!!

 

زمستان ٨٧ صبح زود در سرمای تبریز در حال رفتن به مهد چیچکلر.تو این سن اصلا مهدرو دوست نداشت

 

 تابستان ٨٨ ،شهسوار.بعدا ازم میپرسید پایینیه منم.؟!!هر جا میرفتیم ابن ببعی میاومد

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

خاله نسيم
1 مرداد 91 11:41
عسل خاله اگه مهندس نشه آرايشگر ماهري ميشي بچم استعداد داره