پاییز زیبای ما
پاییز هم گذشت.آریا در درسها پیشرفت خوبی داشت هر چند آلودگی
هوا چندبار مدارس رو تعطیل کرد.تا حرف (ز)خوندند.البته بازیگوشی میکنه اما
خدارو شکر با استعداده
برنامه کلاسی آریا
آنیتا هم کنارش میشنه و بلند میگه (آباد)
آریا کتیبه اش رو هم خیلی دوست داره
روزی که کارنامشو گرفت گفت مامان همه 20 شد یدونه 1!!نگو رتبه یکو دیده کلی ترسیده
کلاس موسیقی آریا با انتخاب ساز پیانو ادامه پیدا کرد و مامان و بابا دوست دارند که همیشه به ساز زدن ادامه بده
کتاب جان تامسون 1 رو تموم کرده معلمش میگه مغز طلا داری آریا.
این هم پیانوی خونه
این هم آنیتا خانوم!!!!
و اما دختر خونه**
حسابی در صحبت کردن پیشرفت کرده ،بینهایت به بابا وابسته است و حس استقلال طلبی اش دیگه خیلی شدید شده.اینجا به زور میخواد در رو باز کنه و البته در هوای خیلی سرد
کلا زیاد با خودش بازی نمیکنه و استثناء با این کاسه ها مشغول میشه
خیلی به بیرون رفتن علاقه داره.یک مانکن توخیابون تو مسیر ماست که دهنش بازه وآنیتا همیشه کلی وا میایسته و با تعجب نگاه میکنه
این هم یکسری عکس از فرشته های من
فرشته ها درخانه کودک
آریا و آنیتا رد حال ساختمان سازی!!آریای عاشق خاک بازیه
شب یلدا
این هم عروسکی که آنیتا و بابا باهاش بازی میکنن، و دوتایی دست به سینه میشن اخم میکنن و بعد میخندند