آریا و آنیتا(فرشته ها)

آریا و خرس بلو

آریا ٣-٤ساله که بود عاشق خرس مهربونا بود به خصوص خرس آبیه. و میگفت من خرس بلو هستم.من هم بعد از تموم شدن کلاس کلی گشتم تا خرس آبی پیدا کنم بعد با بابا از فوم روی شکمش بارون و ابر چسبوندیم و واسش بردم یادش بخیر   خرس بلو!!!!            ...
9 تير 1391

برای آریا

آریا عزیزم برای تو مینویسم از عمق وجودم وقتی من و بابا تازه امتحان رزیدنتی رو دادیم خدا تقدیر کرد فرشته ای به ما عنایت کنه وقتی سال تحویل٨٥ بود تو رو با تمام وجود حس کردم وقتی ١٤فروردین جواب آزمایشمو گرفتیم سر از پا نشناختم وقتی روز انتخاب رشته پس از تحویل فرمها به دانشگاه تو راه سفر تصادف شدیدی کردیم خدا خواست همه با هم بمونیم وقتی تو رشته های مورد علاقمون قبول شدیم تو هم تو شادی ما بودی وقتی بابا رفت ارومیه و من تو ماه ٧بارداری تو شهر غریب تنها شدم فقط تو بودی وقتی دوم آذر به دنیا اومدی همه دنیای من بودی وقتی مرخصی زایمان گرفتم و رفتیم پیش بابا خیلی روزهای خوبی بود وقتی بر گشتیم تبریز مامانی و عمه وعمو ...
5 تير 1391

فرشته ها

اولین عکس از آنیتای مامی.کوچولوی خونه:بیمارستان عرفان:٤/١٢/ ١٣٩٠ ١٣٩٠     وجدیدترین عکس از آریا که تو بیمارستان دهخدای قزوین ٢/٩/١٣٨٥ به دنیا اومد ...
4 تير 1391

آنیتا ىه روایت تصویر

اسفند: ماهی که شبانه روزش زیبا و خاطره انگیز بود اسفند٩٠ ٥روزگی     ٥روزگی آنیتا با زردی گذرا بعد از اومدن از تست غربالگری تیرویید       ا اولین حمام در ٨روزگی البته در بیمارستان یکبار حموم شده بود     ٨٨ ده روزگی     ٢٣روزگی       ...
4 تير 1391