آریا و آنیتا(فرشته ها)

پاییز زیبای ما

       پاییز هم گذشت.آریا در درسها پیشرفت خوبی داشت هر چند آلودگی  هوا چندبار مدارس رو تعطیل کرد.تا حرف (ز)خوندند.البته بازیگوشی میکنه اما خدارو شکر با استعداده   برنامه کلاسی آریا آنیتا هم کنارش میشنه و بلند میگه (آباد) آریا کتیبه اش رو هم خیلی دوست داره روزی که کارنامشو گرفت گفت مامان همه 20 شد یدونه 1!!نگو رتبه یکو دیده کلی ترسیده کلاس موسیقی آریا با انتخاب ساز پیانو ادامه پیدا کرد و مامان و بابا دوست دارند که همیشه به ساز زدن ادامه بده ...
5 دی 1392

کجا ها رفتیم3

سفر به کیش مهر ماه ٩٢ در دقیقه ٩٠ من و بابا تصمیم گرفتیم بریم مسافرت و با کلی تلاش هتل پارمیس رو رزرو کردیم. آریا رو از دم مدرسه بر داشتیم و لباسهاشو تو ماشین عوض کردیم. هتل خوبی بود فرشته ها تو مسافرت حسابی شلوغ بازی و شیطنت کردن وگاهی دیگه ما رو از مسافرت پشیمون میکردن من و بابا فقط تو پاساژها محترمانه دنبال فسقلی ها میدویدیم،همین شد که با همون چمدان رفتمون برگشتیم!! آریا تو پاساژهای پوشاک و شکلات ،،سوت میخواست و اصلا ول کن نبود.آنیتا هم مدام میگفت دد!! تو رستوران شاندیزصفدری من دنبال آنیتا دور میزهای مردم...
17 آذر 1392

این روزهای ما

ما روزهای جالبی رو میگذرونیم.دلم نمیخواد زود بگذره ،دلم میخواد لذت تک تک لحظه هاشو ببرم. داشتن پسر کلاس اولی و دختر یکسال و نیمه دنیایی داره. یادش به خیر وقتی مامان و بابا کوچولو بودن یکساعت کارتون از ساعت ٥ داشتن و مامان هم اگه دایی اجازه میداد!!! خوراکیهاشو میذاشت واسه همون ساعت بخوره.هر چند این اخلاق آریا مثل مامانه اما انجام تکالیف با وجود کانالهای کارتون ٢٤ ساعته دنیایی داره.وقتی بهش سخت میگیرم میگه مامان حوصله کن من بچه ام تازه ماه اوله!!!!!!!       میمونم چی بگم ؟ میخوایم کانالها رو برداریم اما وقتی صدای شادی و خندش میاد نمیتونیم.این بچه سالاریه یا دوستی خاله خرسه...
9 آبان 1392

تولد شش سالگی

      تولد آریا جون رو توی مهد مهر مادر گرفتم.جشن شادی بود               این هم آقای گروسی عمو موسیقی مهد که جشن ما رو شادتر کرد   ...
6 آبان 1392

خاطرات زیبا

آریای عزیزم خواهرشو خیلی دوست داره.انصافا بعد از ٥سال یکی یک دونه بودن خواهرشو زود پذیرفته و مواظبشه. به لطف خدا به تمام آرزوهای علمی و اجتماعی ام رسیدم.اما فکر میکنم لذت مادر بودن فرای همه اینهاست.امیدوارم خدا این تجربه رو نصیب تمام خانوم ها بکنه   اون شب کلی روزنامه پاره کردن و خندیدن         ...
6 آبان 1392

آریا و مدرسه

آریا جون رو مدرسه احسان ثبت نام کردیم. خدارو شکر از رفتن به مدرسه خوشحاله. جمعه ٢٩/٦/٩٢ از طرف مدرسه به جشن شکوفه ها در فرهنگسرای گلستان رفتیم.آریا با فلوتش اومد!!!   این هم کیف و کتابهای آریا جون اول مهر ٧ونیم صبح چ هار نفری دم مدرسه بودیم.آنیتا با تعجب به داداشی نگاه میکرد اسم معلمشون خانوم هوشنگیه آریا برای جلد کردن کتابها خیلی ذوق داشت و اصرار میکرد ریاضی ها رو حل کنه این هم اولین مشق ...
6 آبان 1392

آریا

این هم از عکس های پسر نازم آریا در اولین کلاس موسیقی ارف ادامه کلاس موسیقی در قزوین آریا و هستی در پارک ملت قزوین آریا و بابا در حالا انتخاب ماشین شارژی یاور همیشه مامان در محل کار مامان جشن شروع سال در مهد مهر مادر این جا بابا ساعت 12 شب از  تهران رسیده و آریا داره با خونه سازی هایی که بابا آورده ساعت 1 شب بازی میکنه جشن شب یلدا در مهد اجرا سرود در دهه فجر از خوراک های مورد علاقه آریا ماکارونی دم نکشیده است جشن چها...
6 آبان 1392